گام2: فهرستی از موفقیت هایی را که تا کنون نصیبتان شده را تهیه کنید.
گام3: هر چند وقت یک بار به میان طبیعت بروید و در محیطی سبز و سرشار از آرامش قدم بزنید.
گام4: هر روز به جمله های زیر و جملاتی از این قبیل فکر کنید.
· تا زمانی که خودتان نخواهید ، هیچ کس نمی تواند تحقیرتان کند.(تئودور روزولت)
· روزی شخصی بودایی را فحش و ناسزا میداد ، بودا به وی گفت:از تو به خاطر این هدیه عالی تشکر میکنم!اما متاسفم که نمی توانم هدیه ات را بپذیرم ، راستی اگر کسی به من هدیه ای دهد و من هدیه را قبول نکنم به چه کسی تعلق خواهد داشت؟
· خواه فکر کنید کاری را میتوانید انجام دهید ، خواه فکر کنید که از انجام کاری ناتوان هستید ، همیشه حق با شماست.(هنری فورد)
· عشق از آن جهت در ما به ودیعه گذاشته شده که آن را به دیگران ببخشیم.
· قلمرو خد اوند درون ما انسانهاست.
· هر کاری را که دوست داری انجام بده پول خود به دنبال آن می آید.
· به دنبال رستگاری و سعادت خود باش.
· از صمیم قلب خودت را دوست داشته باش.
گام5: در تعطیلات آخر هفته ، فقط به تفریح و استراحت بپردازید.
گام6: تلاش کنید همیشه مثبت بیندیشید.
گام7: به خاطر داشته باشید که هر گاه در کاری سرگردان می مانید ، در حال آموختن نکته ای جدید هستید.
گام8: تا آنجا که لازم است خودتان را به مبارزه بطلبید ، نه بیش از اندازه.
گام9: در هفته یک شب تلویزیون خود را خاموش نگه دارید تا مغزتان استراحت کند.
گام10: هر چند وقت یک بار بیرون از خانه غذا بخورید.
گام11: با کسی که از صمیم قلب دوستش دارید تلفنی صحبت کنید.
گام12: خود را در آیینه نگاه کنیدو از دیدن زیبایی هایتان لذت ببرید و خدا را به خاطر این نعمت شکر گذار باشید.
گام13: اهداف خود را بنویسید و با آنها زندگی کنید.
گام14: در هدف گذاری واقع بین باشید.
گام15: وسواس را از زندگی خود حذف کنید ، در این صورت هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید.
گام16: برای خود تعهد مشخص کنید و به آن وفادار باشید و تا می توانید برای آن حرکت و تلاش کنید ولو آن که نتیجه دلخواه شما نباشد.
گام17: همیشه لبخند بزنید.(لبخند و خنده تفاوت دارند)
گام18: تاخیر در انجام کاری بهتر از انجام ندادن آن است.
گام19: هنر سوال کردن را بیاموزید.
گام20: برای خودتان یک مشاور برگزینید و از راهنمایی های او استفاده کنید.
گام21: شرقی ها اعتقاد دارند که آب جاری منبع انرژی های مثبت است! و ضروری در زندگی است.پس هر چند روز یک بار زیر دوش بروید و بگذارید جریان آب تمام عضلات را ماساژ بدهد.
گام22: ده بار تنفس عمیق بکشید.
گام23: هنگام راه رفتن و نشستن سرتان را بالا بگیرید و قوز نکنید.
گام24: گاهی اوقات تند تند راه بروید.
گام25: وقتی در کاری موفق می شوید،با خریدن یک هدیه برای خودتان موفقیتتان را جشن بگیرید.
گام26: استفاده از فرصت ها را بشناسید.
گام27: برای خودتان گل بخرید.
گام28: هر وقت احساس تنش کردید ، به موسیقی مورد علاقه تان گوش دهید.
گام29: تکرار! عبارات تاکیدی را فراموش نکنید.برخی عبارات تاکیدی مهم در زیر آمده است.
· هر روز هر قدمی که بر می دارم بهتر و بهتر می شوم.
· من این وضعیت را به عشق الهی می رسانم و به بهبود آن اعتماد کامل دارم.
· نعمت های کائنات بی شمار هستند از این رو همواره احساس وفور نعمت کرده و می دانم به تمام خواسته های بر حق خود می رسم.
· من کسانی را که در حقم بدی کرده اند می بخشم و آزاد می شوم.
· من مسئول تمام اتفاقاتی که برایم می افتد هستم.
· من آرام هستم و می گذارم تا همه اتفاقات خوب و شگفت امگیز برایم رخ دهند.
· امروز، کنترل زندگی خود را در دست می گیرم.
· اهمیت ندارد که چه اتفاقی رخ می دهد،نور درونم از من حمایت می کند.
· من عاشق زندگی هستم و زندگی نیز عشقش را نثار من خواهد کرد.
با هر دم و بازدم خدا را شکر میکنم.
گام30: به هر آهنگی که دوست دارید گوش دهید .
گام31: نعمت سلامتی خود را قدر بدانید.
گام32: هنر نه گفتن را بیاموزید.
گام33: هنگامی که کودکان بازی می کنند در آنها دقیق شوید.
گام34: هر چند وقت یکبار خانه تکانی کنید.
گام35: آمدن بهار را جشن بگیرید.
گام36: کارهایی را که باید در طول روز انجام دهید مرور کنید.
گام37: هر روز، به بازنگری کارهای همان روز بپردازید.
گام38: از کسانی که شما را مورد ستایش قرار می دهند، تشکر کنید.
گام39: خودتان را مورد تحسین و ستایش قرار دهید.
گام40: سعی کنید روزهای تعطیل کمی بیشتر استراحت کنید و بخوابید.
گام41: گاهی اوقات تنها ماندن را تجربه کنید.
گام42: باغچه کوچکی برای خود درست کنید و هر چه دوست دارید در آن بکارید.
گام43: به یک دوست قدیمی زنگ بزنید.
گام44: به پارک رفته و چرخی بزنید و گلها را بو کنید.
گام45: سالی دو مرتبه خون بدهید.
گام46: نامه ای بنویسید و در آن از خود انتقاد کنید.
گام46: هر روز چند واژه جدید بیاموزید.
گام47: شکر گزار باشید.
گام48: هر از گاهی به قبرستان بروید این کار باعث می شود که دید شما نسبت به زندگی عوض شود .
گام49: مدتی از وقت خود را به کتابخانه بروید و کتاب بخوانید.
گام50: یک روز در هفته گیاه خواری کنید.
گام51: قبول کنید که انسان جایز الخطا است.
گام52: یک مهارت جدید بیاموزید.
گام53: به اطرافیان اثبات کنید که برایشان ارزش قائل هستید.
گام54: برای بهبود وضعیت خود تلاش کنید.
گام55: توجه داشته باشید که چه زمانی باید در نگرش ها تغییر ایجاد کنید
حتما همه ما کتاب کلاس اول خود و يا دست كم، تصاوير و نوشتارهايي از آن را به ياد داريم. به گزارش ايسنا، ايام كلاس اول دبستان يکي از پرخاطرهترين دوران زندگي آدمهاست و همه ما دوست داريم براي يک بار هم که شده، نخستين کتاب درسي زندگيمان را بهدست بگيريم و صفحههاي آنرا به ياد دوران کودکي ورق بزنيم و كمي هم در آن تأمل کنيم. گاهي هم افسوس ميخوريم که اي کاش کتاب فارسي کلاس اولمان را به عنوان يادگاري نگه ميداشتيم. عبدالحسين کلهرنيا گلکار فردي است كه کتاب اول ابتدايي خود را حدود 70 سال حفظ و نگهداري کرده است. كلهرنيا بيش از 30 سال در مدرسههاي استان کرمانشاه به عنوان معلم هنر سعي کرده نظم را در زندگي دانشآموزان نهادينه کند و امروز ميتوان از او به عنوان يکي از دانشآموزان منظم هفت دههي گذشته نام برد. استفاده از کتاب يادشده به سالهاي دهه 1320 مربوط ميشود و نوع خط به کار بردهشده در آن به صورت نستعليق و نسخ است. در آن دوران که دانشآموزان با اين کتاب تحصيل ميکردند، اواخر جنگ جهاني دوم بود. کلهرنيا که دوران خردسالياش را با شعرها و جملههاي کودکانهي اين کتاب سپري کرده است، در اينباره ميگويد: «تأثير مثبت و شاديآور بعضي از حکايتهاي اين کتاب هنوز پس از چند دهه بر روح و روان من باقي مانده؛ به طوري که بارها از اين کتاب براي فرزندان و نوههايم قبل از رفتن به مدرسه، خواندهام. برخي از حکايتهاي اين كتاب عبارتاند از: شب مهتاب، بوسهي مادر، عيد نوروز و پيشي پيشي ملوسم.» او با اشاره به انتقادي که در همان سنين کودکي به يکي از درسهاي اين کتاب داشته است، ميگويد: «درس «آذر و شخص کور» هميشه سؤالي آزاردهنده در ذهن من به وجود ميآورد که چرا نويسندهي اين کتاب ارزشمند، آن فرد نابينا را مرد کور خطاب ميکند؟ چون من هميشه از واژهي کور متنفر بودم که اصلاً چرا انسان به خاطر معلوليت بايد تا آخر عمر احساس ذلت کند و هميشه دوست داشتم که آدم عليل هرگز ذليل نباشد. نگهدارنده اين کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر اينكه در مراکز فرهنگي خاص مورد بازديد عموم قرار گيرد.
این خاطره بسیار جالب وآموزنده مربوط به یکی از معلمان دوست داشتنی شهر من می باشد که اززبان خودش نقل شده با هم می خوانیم مغازه ي يخچال فروشي بزرگي در همان نزديكي بود و يكي از يخچال هاي ويتريني خود را بيرون از مغازه گذاشته بود . من براي اين كه مزاحم رفت و آمدكسي نشوم ، دوچرخه ام را در فاصله ي 50 سانتي متري بين يخچال و جدول گذاشتم . قفل ساده اي هم نمودم ، سوره ي قدر را خواندم و بلافاصله سوار ماشيني شدم تا زودتر به كلاس درسم برسم . ظهر همان روز از ساعت 1 تا 30/2 در بخشداري قلندرآباد جلسه داشتيم . بعد از اين كه جلسه ي بررسي موانع و مسائل رشد و توسعه ي قلندرآباد به پايان رسيد ، با ماشين بخشداري به فريمان آمدم . از آن جا كه دير وقت بود و گرسنه هم شده بودم و خانه مان نيز سر راه بود ، قبل از رسيدن به ايستگاه ، از ماشين پياده شدم و به خانه رفتم. از دوچرخه هم فراموش كرده بودم . به محض اين كه درب حياط را باز كردم ديدم كه دوچرخه ام نيست . يادم آمد كه صبح با دوچرخه بيرون رفته ام و دوچرخه را در ايستگاه ، كنار يخچال گذاشته ام . حال و حوصله اي كه اين وقت روز پياده به ايستگاه بروم ، نداشتم . با خود گفتم :« باشد عصر كه از خانه بيرون آمدم ، مي روم و دوچرخه ام را مي آورم.» ساعت 5 بعد از ظهر ، يعني پس از غروب آفتاب از خانه بيرون رفتم تا هم كارهايم را انجام دهم و هم دوچرخه ام را بياورم. اما حيف و صد حيف كه خبري از دوچرخه نبود . از يخچال فروشي و مغازه ي چراغ سازي كه در آن نزديكي بودند ، سوال كردم اما متاسفانه آن ها خبري از دوچرخه ي من نداشتند . موضوع را با دوستان و آشنايان ، كليد سازي ها ، دوچرخه ساز ها و ... در ميان گذاشتم . دو روز بعد هم به نيروي انتظامي رفتم و شرح ماوقع را گفتم . آن ها گفتند:« امروز سرمان شلوغ است ، هفته ي بعد بيا تا ببينيم كه چه كاري مي توانيم براي شما بكينم.»
قلندرآباد شهری است در استان خراسان رضوی در شرق ایران. این شهر در بخش قلندر آباد شهرستان فریمان قرار دارد.واژه قلندر آباد از دو بخش (قلندر) و (آباد) تشکیل شده (قلندر:۱- درویش بی قید در پوشاک و خوراک و طاعات و عبادات ۲- نوعی خیمه یک دیرکی و آباد: به معنی دایر برپا که به صورت پسوند در اخر نامهای مکان در میآید به معنی بنا شده {معین دق ۲۷۲۲ و آخ ۵و۶}) و از این معانی بر میاید که این محل توسط شخصی که نامش قلندر بوده بنا شدهاست. از نظر جغرافیایی شهری است در استان خراسان رضوی در شرق ایران. این شهر در بخش قلندر آباد شهرستان فریمان قرار دارد.
جمعیت این شهرهمکنون حدو ۵۲۰۰ نفر میباشد.